ابن سینا در روستای افشانهنزدیک بخارا (در ازبکستانکنونی و ایران بزرگ در قرن پنجم هجری قمری) متولد شد. زبان مادریاش فارسی بود. پدرش که از صاحب منصباندر حکومتسامانیبود وی را به مدرسه بخارا فرستاد تا در آنجا به خوبی تحصیلکند. پدر و برادر ابن سینا مجذوب تبلیغاتاسماعیلیهشده بودند، اما ابن سینا از آن دو تبعیت نکرد. وی حافظه و هوشی خارقالعاده داشت. به طوری که در ۱۴ سالگی از معلمان خود پیشی گرفت.
او علم منطق را از استادش ابو عبدالله ناتلیآموخت. او کسی را نداشت که از وی علوم طبیعییا داروسازیرا فرا بگیرد و پزشکان مشهور از دستورالعملهای او تبعیت میکردند. البته وی در فراگیری علم ماوراءالطبیعهارسطودچار مشکل شد که تنها به کمک اغراض مابعدالطبیعهفارابیتوانست آن را بفهمد. او امیر خراسان را از یک بیماری سخت نجات داد. امیر خراسان در ازای این کار اجازه داد که ابن سینا از کتابخانه باشکوه مخصوص شاهزادگان سامانیاستفاده کند. در سن ۱۸ سالگی، ابن سینا بر بسیاری از علومی که بعدها شناخته شدند، تسلط یافت. پیشرفتهای بعدی وی، مرهون استدلالهایشخصی وی بود.
پدرم عبدالله از مردم بلخبود در روزگار نوح پسر منصور سامانیبه بخارادرآمد. بخارا در آن عهد از شهرهای بزرگ بود. پدرم کار دیوانیپیشهکرد و در روستای خرمیثنبه کار گماشته شد. به نزدیکی آن روستا، روستای افشنهبود. در آنجا پدر من، مادرم را به همسری برگزید و وی را به عقدخویشدرآورد. نام مادرم ستاره بود من در ماه صفر سال ۳۷۰از مادر زاده شدم. نام مرا حسین گذاشتند چندی بعد پدرم به بخارا نقل مکان کرد در آنجا بود که مرا به آموزگاران سپرد تا قرآنو ادببیاموزم. دهمین سال عمر خود را به پایان میبردم که در قرآن و ادب تبحر پیدا کردم آنچنان که آموزگارانم از دانستههای من شگفتی مینمودند. در آن هنگام مردی به نام ابوعبدالله به بخارا آمد او از دانشهای روزگار خود چیزهایی میدانست پدرم او را به خانه آورد تا شاید بتوانم از وی دانش بیشتری بیاموزم. وقتی که ناتلیبه خانه ما آمد، من نزد آموزگاری به نام اسماعیل زاهد، فقهمیآموختم و بهترین شاگرد او بودم و در بحث و جدلکه شیوهدانشمندانآن زمانبود تخصصیداشتم.
ناتلی به من منطقو هندسهآموخت و چون مرا در دانش اندوزی بسیار توانا دید به پدرم سفارش کرد که مبادا مرا جز به کسب علم به کاری دیگر وادار سازد و به من نیز تأکید کرد جز دانش آموزی شغل دیگر برنگزینم. من اندیشهخودرا بدانچه ناتلی میگفت میگماشتم و در ذهنمبه بررسیآن میپرداختم و آن را روشنتر و بهتر از آنچه استادم بود فرامیگرفتم تا اینکه منطق را نزد او به پایان رسانیدم و در این فنبر استاد خود برتری یافتم. چون ناتلی از بخارا رفت من به تحقیقو مطالعهدر علم الهیو طبیعی پرداختم. اندکی بعد رغبتی در فراگرفتن علم طبدر من پدیدار گشت. آنچه را پزشکان قدیم نوشته بودند همه را به دقت خواندم، چون علم طب از علوم مشکل به شمار نمیرفت در کوتاهترین زمان در این رشته موفقیتهای بزرگ بدست آوردم تا آنجا که دانشمندان بزرگ علم طب به من روی آوردند و در نزد من به تحصیل اشتغال ورزیدند. من بیماران را درمان میکردم و در همان حال از علوم دیگر نیز غافل نبودم. منطقو فلسفه را دوباره به مطالعه گرفتم و به فلسفه بیشتر پرداختم و یک سال و نیم در این کار وقت صرف کردم. در این مدت کمتر شبی سپری شد که به بیداری نگذرانده باشم و کمتر روزی گذشت که جز به مطالعه به کار دیگری دست زده باشم.
این تحقیق در 13 صفحه اماد دانلود میباشد. برای دانلود کلیک کنید .
بر اساس قانون مجازات اسلامى ايران و مطابق فتاواى بسيارى از فقيهان شيعه و سنى، ديه زن نصف ديه مرد است. اين راى در ميان فقهاي شيعه و سني مخالفانى نيز دارد. دليل عمده گروه اول آيه ۱۷۸ از سوره بقره يعنى (وَ الاُْنثَى بِالاُْنثَى) ، تصريح برخى از روايات بر نصف بودن ديه زن نسبت به مرد ، اجماع و استحسان است. گروه دوم نيز با تمسك به اطلاق آيه ۹۲ سوره نسا و آبي از تخصيص بودن آيه ۱۷۸ سوره بقره و اطلاق برخى از روايات و نيز با ترديد در روايات دال بر نصف بودن ديه زن به جهت ايراد در سند، ايراد در راوي حديث، ايراد در مدلول، و شخصيه بودن بعضي روايت ها، اصل برابري را پذيرفته اند.
اين پاوربومت بسيار زيبا و.كامل در ١١١ اسلايد آماده شده و اطلاعات جامع و كاملي در مورد رمز نگاري دارد كه ميتواند به عنوان يك تحقيق كامل و جامع نيز ارائه گردد.